جلسه رسیدگی به اتهامات متهم به جنایت حادثه سعادتآباد از سوی قضات شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهران برگزار شد.
در ابتدای این محاكمه كه ساعت 9 و 47 دقیقه صبح یكشنبه در تالار اجتماعات مجتمع امام خمینی (ره) با حضور جمعی از اصحاب رسانه، اساتید دانشگاه و دانشجویان برگزار شد، قاضی "ذبیحزاده" نمایندهی دادستان در قرائت كیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران تصریح كرد:
در این پرونده به دلالت گزارش كلانتری 134 شهرك غرب در ساعت 10 و 20 دقیقه روز شش آبان ماه سال جاری "یعقوب" در میدان كاج خیابان یكم اقدام به مجروح كردن "محمدرضا" كرده كه این شخص پس از انتقال به بیمارستان مدرس جان باخته و قاتل پس از ایجاد رعب و وحشت در صحنه جرم به وسیله چاقو دستگیر شده است. پس از اطلاع بازپرس از وقوع حادثه و شروع تحقیقات مشخص شد كه یعقوب با خانمی به نام "سعیده" معروف به كیمیا رابطه داشته و به موجب رای شعبه 1180 دادگاه عمومی جزایی تهران به اتهام جرح عمدی محكوم به زندان شده است كه پس از آزادی متوجه شده "سعیده" با مقتول رابطه داشته و در همین راستا تحت تاثیر تحریكات سعیده مرتكب قتل شده است.
وی افزود: در این پرونده متهمان عبارتند از "یعقوب" معروف به مهدی 31 ساله و سعیده معروف به كیمیا 32 ساله. اتهام متهم ردیف اول مباشرت در قتل عمدی محمدرضا، اخلال در نظم عمومی و قدرت نمایی به وسیله چاقو و اتهام متهم ردیف دوم نیز معاونت در قتل عمدی محمدرضا است.
نمایندهی دادستان تهران ادامه داد: دادسرا با عنایت به شكایت اولیای دم شامل پدر و مادر، گزارش مرجع انتظامی، گزارش پزشكی قانونی، صورت جلسه تیم بررسی صحنه جرم اداره تشخیص هویت، شهادت شهود، اظهارات مطلعان مبنی بر رابطه متهم ردیف دوم با متهم ردیف اول و مرحوم و تحریكات او، كشف آلت قتاله، اقرار صریح متهم ردیف اول، ملاحظه فیلم اقدامات متهم ردیف اول مبنی بر اخلال در نظم عمومی، انكار بلاوجه متهم ردیف دوم و سایر ادله و قرائن موجود در پرونده متهمان را بزهكار دانسته و در خصوص هر دو متهم تقاضای كیفر دارد.
طبق قرائت كیفرخواست از سوی نمایندهی دادستان، پدر و مادر مقتول در جایگاه حضور یافتند و مادر مقتول اظهار كرد: من برای قاتل فرزندم تقاضای قصاص در ملاعام را دارم و خواستار مجازات زنی هستم كه تمام این حوادث را به عهده او میدانم زیرا قاتل با تحریكات این زن در حالی اقدام به قتل فرزند من كرده كه اصلا او را ندیده و نمیشناخته است.
وی ادامه داد: پسرم میگفت این زن به او دست خواهری داده و از او خواسته كه در دفتر مشاوره املاك به عنوان شریك همكاری كند . آشنایی آنها از اوایل مهر بوده و پسر من در جریان رابطه سعیده و مهدی نبوده است. پسر من زن داشت و مدتها در انگلستان زندگی میكرد. حدود یك هفته قبل از این حادثه از همسرش جدا شد.
پدر مقتول نیز خطاب به دادگاه گفت: تقاضای من اشد مجازات متهمان است. با اینكه بچه من دیگر زنده نمیشود اما شاید با قصاص قاتل و مجازات متهم دیگر جامعه آگاه شود. در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شكستند.
پس از اظهارات اولیای دم، قاضی نورالله عزیزمحمدی رییس شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهران ضمن تفهیم مفاد تبصره ماده 129 قانون آییندادرسی كیفری خطاب به متهم با بیان اینكه مراقب اظهارات خود باشید از او خواست در جایگاه مستقر شده و خود را معرفی كند .
متهم پس از حضور در جایگاه خود را معرفی كرد و در پاسخ به این سوال قاضی كه آیا سابقه كیفری داری؟ گفت: سر مسایل مالی و حساب و كتابهایی كه با سعیده داشتم او را با مشت و لگد زدم و به خاطر همان به زندان افتادم.
در ادامه، رییس دادگاه در مقام تفهیم اتهام به متهم گفت: حسب كیفرخواست صادره شما متهم به قتل عمدی محمدرضا، اخلال در نظم و امنیت عمومی و قدرتنمایی با چاقو هستید. آیا اتهامات را قبول دارید؟
یعقوب در پاسخ به قاضی اظهار كرد: قتل را من انجام دادم یعنی ضربه زدم اما قصدم كشتن نبود. در مورد سایر اتهامات باید بگویم كه من در آن لحظه هیچ كس را نمیدیدم. بارها گفتهاند كه چهار مامور بالای سر من بودهاند و من یكی از آنها را زدهام سوال من این است كه اگر من یكی از چهار مامور را زدهام سه مامور دیگر چرا كاری انجام ندادهاند؟
وی در مورد وقوع حادثه و انگیزه خود خطاب به هیات قضایی اظهار كرد: شش ماه در زندان بودم و در این مدت با سعیده تماس داشتم. 15 روز مانده به پایان محكومیتم از او خواستم كه رضایت بدهد اما گفت میخواهم ادبت كنم.
یعقوب ادامه داد:10 روز پیش از آزادی در تماسی كه با هم داشتیم مدعی شد كه یك پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستی اما او گفت این پسر مزاحم من است و هر كاری میكنم دست بردار نیست.
وی گفت: وقتی از زندان آزاد شدهام به خانه خواهرم در كرج رفتم و در طول چند روز با سعیده به صورت تلفنی تماس داشتم. یك روز به طرف دفتر رفتم و دیدم كه سعیده با چند مشتری مشغول صحبت است همان روز یكی از مشاورها به نام "یوسف" به من گفت كه خودت را به خاطر سعیده بدبخت نكن.
این متهم با بیان اینكه سعیده مدام با حرفهایش من را آزار می داد، گفت: بعد از چند روز با یزدان تماس گرفتم و با او شروع به صحبت كردم. او منكر همه چیز بود ولی من از او میخواستم كه پایش را از زندگیام بیرون بكشد. صحبتهای ما ادامه داشت تا اینكه روزهای آخر به راحتی حرفهای ركیكی زد و نهایتا گفت كه با سعیده رابطه جنسی برقرار كرده است. آن لحظه حالت جنون پیدا كردم چون واقعا سعیده را دوست داشتم.
یعقوب با اشاره به روز حادثه اظهار كرد: شب قبل از اتفاق، سعیده تماس گرفت و به من گفت كه یزدان صبح زود به دفتر میرود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل یزدان من را تهدید كرده بود كه اگر جلوی دفتر بروم من را میكشد، من به یزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه میكنی. بعد برای دفاع از خودم چاقو برداشتم چون یك بار سعیده گفت كه یزدان با دوستانش جلوی دفتر آمده تا من را بزند.
وی ادامه داد: من شیشه مصرف كرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتی نزدیك دفتر رسیدم دیدم یكی از مشاورها داخل سوپرماركت است. وارد سوپر ماركت شدم و با او سلام و احوالپرسی كردم. بعد به سمت انتهای خیابان یكم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم وقتی به سمت دفتر، برگشتم دیدم فردی جلوی دفتر ایستاده و متوجه شدم كه او همان یزدان است، حدود چند قدمی او وقتی اسمش را پرسیدم یك اسپری از جیبش درآورد و آن را روی صورتم خالی كرد آن لحظه من كسی جز خودم را نمیدیدم و هر چقدر فكر میكنم یادم نمیآید چگونه ضربهی اول را به او زدم.
قاضی خطاب به متهم گفت: تو به گونهای رفتار میكردی كه انگار سعیده را همسر خود میدانستی در حالی كه رابطه شما كاملا غیر رسمی بوده است، این موضوع را چگونه توجیه میكنی؟
یعقوب در پاسخ به رئیس دادگاه گفت: من و سعیده با هم دوست بودیم، پس از گذشت حدود یك سال به یك شماره تلفن در موبایل او شك كردم و بعد از چند روز متوجه شدم كه او شوهر دارد. پس از مدتی فهمیدم كه یك دختر 9 ساله هم دارد، به سعیده گفتم تا زمانی كه از همسرت جدا نشوی با تو رابطهای نخواهم داشت و به همین دلیل او از همسرش طلاق گرفت.
وی با بیان این كه سعیده مدام به من القاء میكرد كه نمیخواهم با او ازدواج كنم، ادامه داد: ما حدود 4 سال قبل در جریان كار معاملات مسكن با هم آشنا شدیم. او مشاور سرشناس و قهاری بود ، یك روز به دفتر او رفتم و از همان روز رابطهی ما آغاز شد، من چون معمولا خوشلباس بودم سعیده میگفت كه آدم باشخصیتی هستی، پس از گذشت مدتی دیگر با هم راحت شده بودیم و رابطهی كاملی داشتیم.
این متهم گفت: هر وقت بحث ازدواج را مطرح میكردم او امروز و فردا میكرد، قرار بود مهرماه با هم ازدواج كنیم اما مرا به زندان انداخت.
یعقوب در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر تحریك وی توسط سعیده به قتل یزدان اظهار كرد: او از من نخواست كه یزدان را به قتل برسانم بلكه فقط خواست كه او را بزنم از او پرسیدم اگر یزدان كشته شود، چكار كنیم؟ او گفت 45 میلیون دیهاش را میدهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانوادهاش رضایت میگیریم.
وی گفت: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمیترسم میدانم اشتباه كردم اما سعیده من را تحریك میكرد به من میگفت تو بیغیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریك میشدم. سعیده به من گفت كه یزدان فردا به دفتر میرود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمیشناختم.
یعقوب اضافه كرد: اگر به سعیده دلبستگی نداشتم مرتكب این قتل نمیشدم اگر چه او زن بسیار دروغگویی است همه به من میگفتند كه او خطرناك است اما باور نمیكردم امروز میفهم كه چقدر اشتباه كردهام.
عزیزمحمدی با اشاره به فیلم منتشر شده از این حادثه تصریح كرد: صحنهای كه دیدم در طول 40 سال سابقهی قضایی برای اولین بار مشاهده میكردم. انگیزه تو از ایجاد چنین صحنهای چه بود؟ متهم در پاسخ به وی گفت: برای من هم جالب بود اما واقعا حالت جنون داشتم.
قاضی اظهار كرد: كسی كه جنون پیدا میكند خودش متوجه این مطلب نیست به نحوی كه هر دیوانهای دیگران را دیوانه میداند پس بحث جنون بیتاثیر است زیرا رفتار شما در صحنه و پیش از آن موید آن است كه با سبق تصمیم اقدام به جنایت كردهای. آنچه تو آن را جنون میدانی در واقع همان خشم و عصبانیت است كه با وارد آوردن هر ضربه تشدید میشود.
به گزارش ایسنا، در ادامهی جلسهی رسیدگی به اتهامات متهم حادثهی سعادت آباد فیلم منتشر شده از این جنایت در دادگاه پخش شد كه در هنگام پخش فیلم مادر مقتول به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و به همین دلیل به بیرون از دادگاه راهنمایی شد. وی حین خروج از صحن دادگاه در حالی كه به شدت گریه میكرد، مدعی بود كه پلیس در این صحنه تنها ایستاده و مرگ فرزند او را تماشا كرده است. متهم نیز حین پخش فیلم تحت تاثیر قرار گرفت و شروع به گریه كرد.
قاضی نورالله عزیز محمدی، رئیس شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهران پس از پخش فیلم اظهار كرد: باید دید كه این فیلم در جامعهی اسلامی ما و مردم چه اثری داشته است، امیدواریم هیچگاه شاهد چنین صحنههایی در جامعه نباشیم. میدانم كه متهم اظهار ندامت میكند اما امیدوارم خداوند به انسانها فرصت بدهد كه پیش از ارتكاب جنایت به عاقبت آن فكر كند. تو اگر اجازه میدادی كه مردم یزدان را به بیمارستان برسانند امروز در جایگاه متهم به قتل نبودی.
وی خطاب به متهم گفت: شما بارها در صحنهی جرم بحث دفاع از ناموس خود را مطرح كردهاید در حالی كه رابطهی شما غیر شرعی بوده است به نظر میرسد كه قصد داشتید با طرح این موضوع اذهان مردم را به این سمت ببرید تا دخالتی نكنند و مقتول را به بیمارستان انتقال ندهند زیرا به هر حال مردم ما روی مسائل ناموسی متعصب هستند و ممكن است اگر كسی با انگیزههای ناموسی حتی مرتكب جرمی شود به او كمك هم بكنند.
در این هنگام متهم در پاسخ به اظهارات قاضی سكوت كرد. وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر عدم جنون گفت: من از خودم دفاعی نمیكنم و برای من داستان درست كردهاند. همه یكطرفه قضاوت كردهاند.
یعقوب در مورد نقش سعیده در این حادثه اظهار كرد: من ابتدا حرفی از سعیده به میان نیاوردم و در مرحلهی بازپرسی نیز چیزی نگفتم اما حالا میبینم چرا دو جوان نابود شوند اما این زن به دنبال زندگی خود برود بنابراین باید واقعیت را بگویم. او به من گفت كه یزدان صبح به دفتر میرود وگرنه من هیچ اطلاعی از رفتن او نداشتم. اگر او این مطلب را نمیگفت اصلا به صحنهی حادثه نمیرفتم.
این متهم اضافه كرد: نمیدانم سعیده دنبال چه چیزی بود. البته من هم احمق بودم. از 10 هزار دختر یكی مانند او پیدا میشود او همه را جادو میكرد. ای كاش به جای كشتن یزدان گردن سعیده را میزدم.
یعقوب پس از بیان این اظهارات دچار بیحالی شد كه قاضی به او اجازه داد چند دقیقه روی صندلی استراحت كند و سپس به ادامهی اظهارات خود پرداخت.
وی درپاسخ به سوال یكی از مستشاران دادگاه در خصوص مصرف مواد مخدر گفت: من اعتیاد نداشتم چند سال چیزی مصرف نمیكردم تا اینكه وارد زندان شدم و از آن زمان شیشه مصرف كردم. مطمئنم شیشه در وقوع این جنایت تاثیر داشت چون من از خود بیخود شده بودم. از طرف دیگر ناراحتی اعصاب داشتم اما هیچگاه به پزشك مراجعه نكردم. در لحظهی ارتكاب قتل هم هیچ صحنهای را به یاد ندارم و فقط یزدان جلوی چشمهایم بود.